خاطرات کنسول انگلیس در فارس «از مشروطه تا جنگ جهانی اول»
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب “از مشروطه تا جنگ جهانی اول»،خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس با ترجمه حسن زنگنه به بیان گوشهای از تاریخ ایران از زبان یک دیپلمات میپردازد.
کتاب شامل شش فصل با سرفصلهای “ایران انقلابی»، “دو سال و نیم در شرق ایران»، “هرج و مرج در ایران»، “قنسول شیراز»، “جنوب ایران در جنگ بزرگ» و “اسارت در ایران» است. مشروطه موجودی خیالی و موهوم! فصل نخست “ایران انقلابی» نام دارد که کنسول انگلیس در سطوری از آن به یک فرد شرور اشاره کرده و مینویسد: “برخورد با علی گاپی، راهزن منطقه، تنها رویداد قابل ذکر سفرم بود. علی گاپی در سرتاسر آن نواحی به بدی و شرارت معروف بود و با دار و دستهاش آزادانه همهجا پرسه میزد، غارت میکرد و راه بر کاروانها میبست. در یک سپیدهدم که تنها در حال حرکت بودم با وی برخورد کرد. او مرا متوقف ساخت و با هم به گفتگو پرداختیم.» (ص 19) “دو سال و نیم در شرق ایران» عنوان فصل دوم کتاب است که در این مجال اوکانر درباره طرز تلقی مردم از مشروطه آورده است: “من به طور تصادفی با یکی از رؤسای بلوچ که گفته میشد از عاملین عمده غارت مناطق جنوب است، مکاتبه کردم و او را به خاطر نداشتن عِرق ملی و پشتیبانی نکردن از حکومت و یاری نرساندن به دولت جدید مشروطه سرزنش کردم. در پاسخ اظهار داشت: “من میدانستم که شاه کیست. اما مشروطه را هرگز ندیدهام و قصد هم ندارم به چنین چیز خیالی و موهومی که جسما هم وجود ندارد، احترام بگذارم و از آن اطاعت کنم.» چنین تفکری غالبا در سرتاسر کشور وجود داشت.» (ص 40) فصل سوم “هرج و مرج در ایران» به وضعیت کشور در دورهای پرآشوب اختصاص دارد که در رابطه با قصد و نیت محمدعلیشاه برای بهرهگیری از اوضاع نابسامان ایران میخوانیم: “شاه و طرفدارانش نقشهای جاهطلبانه تدارک دیده بودند که در اجرایش ناکام ماندند. وضعیت ایران در آن ایام آشفته و مأیوسکننده بود و بیتردید اگر محمدعلیمیرزا توان و شهامت آن را داشت که سریعا به سمت پایتخت حرکت کند، با مقاومت چندانی روبهرو نمیشد. هرچند روسیه شرکتاش را در این جریان انکار میکرد، اما بدون شک با بلندپروازیهای شاه سابق مخفیانه همسو بود هیچگونه مخالفتی هم در این زمینه از خود نشان نمیداد.» (ص 57) روسای طوایف، سبیلهایی سیاهرنگ و پرپشت و آویخته “قنسول شیراز» در فصل چهارم جای گرفته که اوکانر در شرح برخی آداب آورده است: “حدود ظهر بود که نهار مفصلی فرا رسید. اول در وسط چادر سفرهای چرمی پهن شد، آنگاه خدمتکاران به ترتیب انبوهی از دیسهای خوراک را به سفره آوردند. هنگامی که همه چیز آماده شد، ایلخانی سر سفره آمد و چهار زانو روی زمین نشستیم (ایرانیها معمولا دو زان مینشینند). نانهای پهن سبوسدار جای بشقاب و انگشتان دست نیز معمولا جای قاشق و چنگال کار میکرد. البته هرازگاه برای شخص من قاشق کوچکی فراهم میشد.» (ص 83) کنسول در همین قسمت درباره ویژگیهای ظاهری ایرانیان مینویسد: “ایرانیان عموما نژادی زیبا و خوش ترکیباند (زیباترین قومی که شرق و غرب دیدهام) اما با این حال در آن زمان مردان طوایف کوچنشین از این نظر ممتاز بودند. زنان طبقات بالا هرگز بدون حجاب در اجتماع ظاهر نمیشدند و تنها زنانی که حجاب بر چهره نداشتند، پیرزنان سالخورده روستایی بودند. بنابراین درباره زیبایی زنان ایرانی چیزی نمیتوانم بگویم. رؤسای طوایف و تیرهها از نظر زیبایی بسیار برجسته بودند؛ بلند قد، قویبنیه و دارای اندامی متناسب، چشمهایی تیزبین، دندانهای سالم و عموما با سبیلهایی سیاهرنگ و پرپشت و آویخته.» (ص 85) فصل پنجم با نام “جنوب ایران در جنگ بزرگ» به بررسی وضعیت انگلیس ایران در دوران پایانی قاجار پرداخته که در سطوری از آن آمده است: “مبارزات علیه انگلیس از پشتیبانی شدید قدرتمندان محلی برخوردار بود. نخست مخبرالسلطنه، حکمران فارس، در حالی که ظاهرا بیطرفی میکرد، به جریان طرفداری از آلمانها دامن میزد. او مدتها مخفیانه علیه ما در میان مردم فعالیت میکرد. منابع اطلاعاتی ما را فاش کرده بودند که نامبرده تشکیلات پیچیده و عریض و طویلی به نام “حزب دموکراتیک» ایجاد کرده است؛ تشکیلاتی که به انجمنهای سری ترکیه، که راه را برای انقلاب هموار میساخت، بیاندازه شباهت داشت.» (ص 106) نابود کردن کتابها و اوراق محرمانه “اسارت در ایران» در فصل ششم جای گرفته است که به تقلای اوکانر در نابود کردن مدارک انگلیسیها از ترس گرفتار شدن در دست (کمیته ملی حافظین استقلال ایران) اختصاص دارد: “نیمساعت (یا به عبارت دقیقتر بیست دقیقه) باقی مانده را به نابود کردن کتابها و اوراق محرمانه و غیره پرداختم. در اینجا باید اضافه کنم که چون وقوع چنین رویدادی را پیشبینی میکردم، قبلا کلیه کتابها جز یک جلد آن و کلید رمز را از بین برده بودم. آن یک جلد کتاب باقیمانده را همراه با انبوهی از اوراق محرمانه دیگر به باغ بردم و روی آن نفت ریختم و آتش زدم. سپس یک نفر را مأمور کردم تا با چوب آنها را به هم بزند تا زودتر بسوزند.» (ص 117) کتاب “از مشروطه تا جنگ جهانی اول»، خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس در 152 صفحه، شمارگان 550 نسخه و به بهای 9هزار تومان از سوی نشر شیرازه منتشر شده است. |